پارساپارسا، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

پارسا و خاطراتش

پارسا و قیمه نذری ماه محرم

بابام با کمک مامان بزرگ و عمه ام به خاطر تولد من، نذر قیمه در ماه محرم داشتند و تعدادی قیمه نذری پختند و در ظرف ها ریختند. بابا برای مامان و بابابزرگ و مامان بزرگ هم قیمه نذری آورد که همه خوردند و خوشمزه بود. اینم عکس من خوشتیپ در روز قیمه پزون: و اینم عکس من و قیمه نذری ماه محرم، دستپخت مامان بزرگ و عمه ، دستشون درد نکنه. ...
20 شهريور 1399

شیطونی موقع نمازخوندن مامان بزرگ

موقع نماز خوندن مامان و مامان بزرگ هی شیطونی می کنم و میرم سر سجاده شون و سجاده و چادر می کشم یا مهر و تسبیح برمی دارم. نمی گذارم این بنده خداها نمازشونو درست و با توجه بخونن. تو این عکسها دارم موقع نماز مامان بزرگ شیطونی می کنم. ...
19 شهريور 1399

بازی با چادر نماز

وقتی مامانم می خواد نماز بخونه، منو کنار خودش می نشونه و سجاده شو میده به من که باهاش بازی کنم. منم خیلی دوست دارم با این وسایل نماز بازی کنم و سرگرم میشم و مامانی هم می تونه نمازشو بخونه. بعد نماز هم چادرشو میده به من تا باهاش بازی کنم. ...
19 شهريور 1399

پارسا و کتابش

مامانم دوست داره من تو بزرگیام، کتابخون بشم. برای همین از همین کوچیکی برای من کتاب مخصوص سنم خریده که پر از شکل های رنگارنگه و صفحاتش هم نرمه تا من با کتاب آشنا بشم. منم این کتابمو دوست دارم و گاهی ورقش می زنم و عکساشو می بینم و گاهی هم طبق معمول می کنم تو دهنم و می خورمش. تو این عکس هم با کتابمم، ولی برعکس گرفتمش😄 ...
19 شهريور 1399

پارسا با لباس محرم و رزمنده

وقتی ۸.۵ ماهه بودم، اولین ماه محرم زندگی من رسید. مامان و بابا برام یک دست لباس علی اصغری تهیه کردند و یک روز تو ماه محرم، مامان با کمک مامان بزرگ از من چند تا عکس محرمی خوشگل انداخت. چند تا عکس هم با تیپ رزمنده ها انداختم: راستی همان طور که از عکس ها معلومه، من عاشق تسبیحم و همیشه از بازی با تسبیح، لذت می برم....
19 شهريور 1399

گردهمایی با عروسک ها در تخت

یک روز، من و عروسک هام تو تخت من دور هم جمع شدیم که باهم خوش و بش کنیم. اولش مودبانه این طوری کنار هم نشسته بودیم: ولی آخرش، زدم همشونو پرت و پورت کردم: کلن من عروسک دوست ندارم و حوصله شونو ندارم. من عاشق ماشینم. باید یک روز با ماشین هام گردهمایی بگذارم....
19 شهريور 1399

پارساجون میوه دوست

من خیلی میوه دوست دارم بخورم. از میوه های محبوبم هلو و شلیل و زردآلو و طالبیه. اینجا در این عکس، مامانم پیشبند خوشگلمو که سوغاتی خاله مامانم از ترکیه هست رو به من زده و یک ظرف پر از میوه های محبوبم مثل هلو و شلیل و آلو رو میکس و له کرده و داره به من بده که بخورم. ...
19 شهريور 1399

اولین بستنی خوردن من

مامان و بابای من عاشق بستنی ان و می خوان منم بستنی خور کنند. بنابراین زودی در ۸.۵ ماهگی به من بستنی دادن بخورم. ولی راستش من زیاد خوشم نیومد ، چون خیلی سرد بود و واسم عجیب بود. حالا البته بزرگتر شم، احتمالا منم عاشق بستنی میشم، چون بچه ها همه بستنی دوستند. ...
19 شهريور 1399